زرد خشو

لغت نامه دهخدا

زردخشو. [ زَ خ ُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان آیدغمش است که در بخش فلاورجان شهرستان اصفهان واقع است، و 252 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان آید غمش است که در بخش فلاورجان شهرستان اصفهان واقع است

جمله سازی با زرد خشو

۱. مکعب را بچرخانید (حالا سفید در زیر و زرد در بالا قرار دارد)
میتوانی سوخت چون شمعم که در شام فراق سینه سوزانست و اشکم گرم و رنگ چهره زرد
شیء قانون شاخص سیب دارد روی درخت رشد می‌کند. دارد گرد است دارد رنگ قرمز یا زرد است ندارد در کویر رشد می‌کند
از عشق چهرهٔ تو چو زر زرد گشت گل وز شرم عارض تو چو گل سرخ شد بهار
بلبل ز فراق روی من نالانست از درد بگو روی تو را زرد که کرد
روی سرخ تو مرا خون جگر بر رخ زرد کرده هر روز ازین دیده گریان تازه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال احساس فال احساس فال آرزو فال آرزو فال جذب فال جذب