رزم راندن

لغت نامه دهخدا

رزم راندن. [ رَ دَ ] ( مص مرکب ) جنگ کردن. جنگیدن. رزمیدن. نبرد کردن:
چو رزم راندی بر کام خویشتن یک چند
به بزم نیز طرب جوی و کام خویش بران.امیرمعزی.

فرهنگ فارسی

جنگ کردن جنگیدن رزمیدن نبرد کردن

جمله سازی با رزم راندن

در مجمع البيان، از انس ابن مالك روايت شده كه گفت،رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: شيطان پوزه خود را بر قلب هرانسانى خاهد گذاشت، اگر انسان به ياد خدا بيفتد، او مى گريزد و دور مى شد؛ ولىاگر خدا را از ياد ببرد، دلش را مى خورد، مرجوم ملا احمد نراقى تاءثير ياد خدا رادر راندن شيطان، در مثنوى طاقديس خود چنين آورده است:
در چند ساعت اول پس از بیرون راندن تخمک از فولیکول، سلول‌های گرانولوزا و تِکای داخیِ باقی‌مانده به سرعت به سلول‌های لوتئینی تبدیل می‌شوند. قطر آنها دو یا چند مرتبه بزرگ‌تر و پُر از مواد لیپیدی می‌شوند که ظاهری مایل به زرد به آنها می‌دهد.
جـواب: مـا امريكا را بيرون كرديم كه دولتى اسلام به وجود آوريم، نه اينكه شوروىرا جـانشين آن كنيم. شعارهاى ملت ما اين حقيقت را جلوه گر مى سازد. ما مرتبا گفته ايم نهغـرب و نـه شـرق. اگـر روزى شوروى به ما فشار آورد، با همان نيروئى با آن مقابلهخواهيم كرد كه به ما امكان بيرون راندن امريكا را داد يعنى نيروى ايمان.
امام خمينى قدس سره براى تداوم مبارزه با بهائيت و بيرون راندن بهايى ها از دستگاه هاو سازمان هاى دولتى، چند بار با آيه الله بروجردى ملاقات نمود و ذهن ايشان را براىپيگيرى مساءله آماده نمود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مغیلان یعنی چه؟
مغیلان یعنی چه؟
منعقد یعنی چه؟
منعقد یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز