داد گستردن

لغت نامه دهخدا

داد گستردن.[ گ ُ ت َ دَ ] ( مص مرکب ) عدل کردن. عدالت ورزیدن. بعدل کوشیدن. دفع ظلم ظالم از مظلوم کردن:
خداوند ما نوح فرخ نژاد
که بر شهریاری بگسترد داد.ابوشکور.مأمون به خراسان داد بگسترد و هر روزی بمزکت آدینه اندر آمدی و بر نمد بنشستی و علما و فقها را پیش خویش بنشاندی و داوری خود کردی و بقضا خود نگرستی و داد بدادی و آن سال از خراسان خراج بیفکند. ( ترجمه طبری بلعمی ).

فرهنگ فارسی

عدل کردن

جمله سازی با داد گستردن

فـرمـود: (قـيـامـت بـه طـور نـاگـهانى رخ مى دهد در حالى كه (هر كس به كار زندگىخـويـش مـشـغـول اسـت ) مـردانـى مـشـغـول دوشـيـدن گـوسـفـنـدانـنـد، و مـردان ديـگـرىمشغول گستردن پارچه (و گفتگو براى خريد و فروش ) سپس حضرت آيه فوقرا تلاوت فرمود هل ينظرون الا الساعة تاتيهم بغتة و هم لا يشعرون.
فرداى آن روز، پسر مرجانه مردم را در مسجد اعظم شهر جمع كرد، آنان را از امارت خودبر كوفه آگاه كرد، مطيعان را به پاداش، وعده داد و عاصيان را به كيفرهاى سخت،تهديد كرد. سپس دست به گستردن وحشت و ترس ميان مردم زد؛ گروهى را بازداشت كردو بدون كمترين تحقيقى دستور اعدام آنان را صادر كرد و زندانها را از بازداشت شدگانپر كرد و از اين وسيله براى تسلط بر شهر استفاده نمود.
در زبان پهلوی به هر چیز گستردنی (فرش) ویسترگ می‌گفتند (ویستردن=گستردن).
(صـحـاف ) جـمـع (صـحـفـة ) (بـر وزن صـفـحـه ) دراصـل از مـاده (صـحـف ) به معنى گستردن گرفته شده، و در اينجا به معنى ظرفهاىبزرگ و وسيع است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
باوانم یعنی چه؟
باوانم یعنی چه؟
تزویر یعنی چه؟
تزویر یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز