خرس گنده

لغت نامه دهخدا

خرس گنده. [ خ ِ س ِ گ ُ دَ / دِ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) خرس بزرگ. خرس جسیم. || فحش گونه ای است که بکسی می دهند که کارهای کودکان می کند.

فرهنگ فارسی

خرس بزرگ خرس جسیم

جمله سازی با خرس گنده

چون ز سینه، آب دانش، جوش کرد نی شود گنده، نه دیرینه، نه زرد
چون تو بسی خورده است این گنده پیر از چه نشستی تو بدین ایمنی؟
تا کی ازین گنده‌پیر، شیر توان خورد سرد بود لامحاله هر چه بود سرد
بس غدایی که ز وی دل زنده شد چون بیامد در تن تو گنده شد
گفت دانستم ترا از وی بدان از تو جان گنده‌ست و از یارت دهان
هین فسون گرم دارد گنده پیر کرده شاهان را دم گرمش اسیر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال تاروت فال تاروت فال انگلیسی فال انگلیسی فال نخود فال نخود