تکفل کردن

لغت نامه دهخدا

تکفل کردن. [ ت َ ک َف ْ ف ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کفالت کردن.در عهده گرفتن. پذیرفتاری کردن: و مالی خطیر در صحبت تو حمل فرموده می آید تا هر نفقه و مؤونت که بدان حاجت افتد تکفل کنی. ( کلیله و دمنه چ مینوی ص 30 ) که من ریاست این کبوتران تکفل کرده ام و ایشان را از آن روی بر من حقی واجب شده است. ( کلیله و دمنه ایضاً ص 161 ). در اکرام مقدم من ملاطفت واجب دید و در ضیافت ابواب تکلف تکفل کردی. ( کلیله و دمنه ایضاً ص 342 ). بر وفق مزاج او سخنها گفته بودند و تقبل ها و تکفل ها کرده. ( جهانگشای جوینی ). رجوع به تکفل شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) کفالت کردن کسی را کفیل شدن پایندانی کردن.

جمله سازی با تکفل کردن

طبق قانون کارمندان کشوری شماره ۶۵۷، حقوق و مزایای اجتماعی مربوط به کارمندان کشوری و افراد تحت تکفلِ آنها بر اساس همان اصول و رویه‌ها، شامل شهرداران و افراد تحت تکفل آنها نیز می‌شود.
بنیادی که بیمارستان را اداره می‌کرد، هنوز هم به نفع پرسنل سابق نیروی دریایی سلطنتی و افراد تحت تکفل آنها کار می‌کند.
برطبق بررسی‌های صورت گرفته در شاخص‌های جمعیتی، شهر ربط به عنوان برخوردارترین شهر استان آذربایجان غربی شناخته شده‌است؛ شاخص‌های مورد بررسی در این بخش شامل سه شاخص نرخ رشد جمعیت (۸۵–۷۵)، درصد مهاجرین وارد شده به کل جمعیت و معکوس بار تکفل بوده‌است.
حسین گلزار در روستای سراب قنبر کرمانشاه به دنیا آمد. هنگامی که کودک بود پدرش درگذشت و تحت تکفل مادرش که گلزار نام داشت قرار گرفت.
صبا برو تا بقاب قوسین، بگو به آن شهریار کونین کسی بغیر از تو نیست در بین، که مفتقر را کند تکفل
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نحوه
نحوه
داشاق
داشاق
شهرت
شهرت
فال امروز
فال امروز