لغت نامه دهخدا
امان پذیر. [ اَ پ َ ] ( نف مرکب ) پذیرنده امان. زنهارپذیر. کسی که پناه و زنهار میدهد.
امان پذیر. [ اَ پ َ ] ( نف مرکب ) پذیرنده امان. زنهارپذیر. کسی که پناه و زنهار میدهد.
پذیرنده امان. زنهار پذیر
💡 هارون اظهار داشت: چناچه راست گفتى و جواب از روى تقيّه نبود در امان خواهى بود.
💡 به صبر گفتم ازان لب، دهن شود شیرین خط از کمین بدر آمد امان نداد مرا
💡 هرجا به سوک مرگ گروهی نشسته اند زین غم که عام گشت ندانم امان کجاست؟
💡 او در دبی متولد شد و در کالج سلطنتی پلیس امان تحصیل کرد. او دارای ۳ پسر و ۲ دختر است.
💡 در نفی تو خلق را امان نتوان داد جز در رهِ اثباتِ تو جان نتوان داد
💡 كسى كه نماز را عمدا و بدون علت ترك كند از امان خداو رسولش دور خواهد بود.