اطاق فرهاد

لغت نامه دهخدا

اطاق فرهاد.[ اُ ق ِ ف َ ] ( اِخ ) یکی از آثاری که در دیران پیدا شده و به مادیها نسبت میدهند، دخمه ایست در دیران لرستان نزدیک سرپل، موسوم به اطاق فرهاد که ناتمام مانده است. رجوع به تاریخ ایران باستان ج 1 ص 221 شود.

فرهنگ فارسی

یکی از آثاری که در دیران پیدا شده و بمادیها نسبت میدهند دخمه ایست در دیران لرستان نزدیک سر پل موسوم به اطاق فرهاد که ناتمام مانده است.

جمله سازی با اطاق فرهاد

هر چند که دور از تو چو فرهاد فتادیم چون سنگ‌دلان دل ننهادیم به دوری
بطلب یافت نشان از لب شیرین فرهاد ره سوی لعل نبردند به جز کوهکنان
گفت: چون خسرو اگر شکر شیرین خواهی همچو فرهاد در افتی ز کمر عاشق و زار
عدالت: کار درست برای انجام دادن چیست؟ ترجمه محمدرضا فرهادی پور، نشر آشیان، شابک 9786007293065
خسروم با لب شیرین به شکار آمده بود از پی کشتن فرهاد به غار آمده بود
وی با کارگردانانی مانند رسول صدرعاملی، واروژ کریم‌مسیحی و اصغر فرهادی و حسن فتحی همکاری داشته است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
حلما
حلما
خفن
خفن
پاداش
پاداش
ژرف
ژرف