ابو مودود

لغت نامه دهخدا

ابومودود. [ اَ م َ ] ( اِخ ) بحربن موسی بصری. محدث است و از حسن روایت کند.
ابومودود. [ اَ م َ ] ( اِخ ) عبدالعزیزبن ابی سلیمان المدینی. محدث است.
ابومودود. [ اَ م َ ] ( اِخ ) فضة. محدث است.

فرهنگ فارسی

محدث است

جمله سازی با ابو مودود

سلطان مودود غزنوی یکی از پادشاهان سلسلهٔ غزنوی بود که در سال ۴۳۲ هجری قمری پس از شکست دادن عمویش محمد، بر تخت نشست.
علاوه بر مطالبی که تا کنون ذکر شد، مودودی حاصل مطالعه و زندگی خود را چنین بیان می‌کند:
در سال ۴۳۲ سلطان مسعود غزنوی پدر وی به دست لشکریانش ابتدا زندانی و سپس کشته شد. لشکریان برادر سلطان مسعود به نام محمد را بر تخت شاهی نشاندند؛ ولی مودود پس از آگاهی از این پیش‌آمد به غزنین پایتخت غزنویان تاخت و با از میان بردن تمامی مخالفان به شاهی رسید. نبرد مودود و محمد در ۱۳ رجب یا ۳ شعبان در ننگرهار انجام شد که با پیروزی مودود به پایان رسید.
و روز دیگر امیر مودود را خلعت دادند خلعتی که چنان نیافته بود که در آن کوس و علامتها و دبدبه‌ بود، و ولایت بلخ او را فرمود و منشور داد و وی برین جمله بخانه باز شد و همه بزرگان و اولیا و حشم بفرمان سلطان نزدیک او رفتند- و بسرای‌ ارسلان جاذب‌ میبود- و سخت بسزا حق گزاردند، چنانکه بهیچ وقت چنان نگزارده بودند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال عشق فال عشق فال فرشتگان فال فرشتگان فال امروز فال امروز