پیشند

لغت نامه دهخدا

پیشند. [ ش َ ] ( اِ ) پیشن. لیف خرما که از آن رسن تابند. ( برهان ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) لیف خرما که از آن رسان تابند.

جمله سازی با پیشند

أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ می‌پندارند اینان که بدیها میکنند، أَنْ یَسْبِقُونا که از ما پیشند و بر ما بگذرند،، ساءَ ما یَحْکُمُونَ (۴) بد حکمی که میکنند.
تو عاشقان مسلم ندیده‌ای سعدی که تیغ بر سر و سر بنده‌وار در پیشند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال آرزو فال آرزو فال ای چینگ فال ای چینگ فال رابطه فال رابطه