متبری

لغت نامه دهخدا

متبری. [ م ُ ت َ ب َرْ ری ] ( ع ص ) بمعنی متعرض. ( آنندراج ). متعرض شونده. || آزاد و بی گناه. || واسطه و میانجی. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تبری و ماده بعد شود.
متبری. [ م ُ ت َ ب َرْ را ] ( ع ص ) آزاد شده و خلاص شده و معفو گشته. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تبرا شود.

فرهنگ فارسی

آزاد شده

جمله سازی با متبری

از اعتقادات فرید بهمردی این بوده‌است که تبری بعضی از بهایی‌ها در زندان‌های جمهوری اسلامی نشان‌دهندهُ شرایط سخت زندان و شکنجه در زندان‌ها است و این نفوس متبری سبب بالارفتن و اشتهار امرالله می‌باشد. وی گفته بود اگر بهاءالله بخواهد وی را نیز با شیوهُ تبری سبب اشتهار امرش قرار دهد او راضی و حاضر است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
بی عرزه یعنی چه؟
بی عرزه یعنی چه؟
چسی یعنی چه؟
چسی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز