جربزه

جربزه در زبان فارسی به معنای هوش، شجاعت و توانایی برای انجام کارهاست. همچنین ممکن است به معنای فریب و تقلب نیز به کار رود. در زبان محاوره، وقتی از جربزه صحبت می‌شود، معمولاً به فردی اشاره دارد که با ذکاوت و استعداد خود، می‌تواند دیگران را تحت تأثیر قرار دهد و کارهایش را به خوبی پیش ببرد. این واژه، نشان دهنده توانایی فرد در مدیریت موقعیت‌ها و چالش‌هاست. شخصی که جربزه دارد، معمولاً در تعاملات اجتماعی و حرفه‌ای خود موفق‌تر عمل می‌کند و می‌تواند با زیرکی، فرصت‌ها را شناسایی کرده و از آن‌ها بهره‌برداری کند. به همین دلیل، داشتن جربزه یک ویژگی مثبت محسوب می‌شود که می‌تواند به پیشرفت فرد در زندگی شخصی و حرفه‌ای کمک کند.

لغت نامه دهخدا

( جربزة ) جربزة. [ ج َ ب َ زَ ] ( ع مص ) کربز گردیدن. ( منتهی الارب ). || فریبندگی و بازندگی و مقابل آن بلاهت است و وسط هر دو حکمت چنانچه در علم اخلاق مبین شده است. ( از آنندراج ). فریفتن و گول زدن. ( دزی ج 1 ص 181 ). || رفتن. || منقبض شدن. || ساقط گردیدن.( از منتهی الارب ) ( از متن اللغة ) ( از قطر المحیط ). || برافتادن. ( منتهی الارب ). لغتی است در جرفز. ( متن اللغة ). شاید همه معانی احتمالی باشد به این معنی که جربزة به معنی رفتن یا منقبض شدن و ساقط گردیدن و برافتادن باشد. || ( اِ ) کسی که در فساد انداختن میان مردم کوشش کند. ( از متن اللغة ).
جربزة. [ ج ُ ب ُ زَ ] ( معرب، اِمص ) جربزه. کربزی. ( یادداشت مؤلف ). || استعداد اداره کردن کار یا افراد مؤسسه یا اداره ای، معرب از کربز و کربزی فارسی. ( یادداشت مؤلف ). || فریبندگی. خباثت. ( یادداشت مؤلف ).
- باجربزه؛ در تداول عوام، یعنی آن که زیردستان از ترس او کار غلط و بد نکنند. ( یادداشت مؤلف ). جربزه دار. بااستعداد. آنکه جربزه دارد.
- جربزه دار؛ باجربزه. رجوع به باجربزه شود.
- جربزه داشتن؛ استعداد اداره کردن کار افراد زیردست. باجربزه بودن. رجوع به باجربزه شود.
- جربزه نداشتن؛ بی استعداده بی جربزه. رجوع به جربزه شود.

فرهنگ معین

(جُ بُ زِ ) [ ع. ] (اِمص. ) ۱ - زیرکی، خدعه. ۲ - توانایی برای انجام کاری.

فرهنگ عمید

۱. توانایی انجام کاری، شایستگی، لیاقت.
۲. جرئت.

فرهنگ فارسی

زیرکی، شایستگی، لیاقت، توانایی برای کاری
۱- گربزی فریبندگی زیرکی در مکر. ( اسم ) ۲- تند فهمی زیرکی استعداد اجرای کاری مقابل بلاهت: ( ( فلانی آدم بی جربزه ایست ) ). ۳- شهامت: ( فلان جربز. کار را ندارد. ) ۴- قابلیت شایستگی.

جمله سازی با جربزه

امّا افراط در قوه تميز و نطق، مثل خبث و جربزه و شيطنت درعمل و حكم به مجرّدات به نيروى اوهام و حواس مانند محسوسات است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال زندگی فال زندگی فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال انگلیسی فال انگلیسی