بالشر

بالشر اصطلاحی است که به معنای در بلا و هلاکت افتاده، یا کسی که دچار شوربختی و مصیبت شده، به کار می‌رود. این کلمه، که ریشه‌ای عمیق در ادبیات و فرهنگ فارسی دارد، بیانگر وضعیتی ناگوار و سرنوشتی محنت‌بار است که فرد یا جامعه‌ای ممکن است با آن روبرو شود. در واقع، بالشر فراتر از یک لغت ساده، بازتاب‌دهنده دیدگاهی فلسفی به زندگی و تقدیر است که در آن، گاه انسان در چنبره حوادث و وقایعی قرار می‌گیرد که کنترل آن‌ها از توان او خارج است و به ورطه نابودی یا بدبختی کشانده می‌شود. این واژه اغلب برای توصیف افرادی به کار می‌رود که در اوج گرفتاری‌ها و سختی‌های طاقت‌فرسا قرار دارند.

در زبان فارسی، کاربرد بالشر عمدتاً در متون ادبی، شعری و برخی اصطلاحات عامیانه رایج است. این کلمه، با لحن غمناک و تأکید بر جنبه‌های منفی سرنوشت، می‌تواند بار معنایی خاصی به جملات ببخشد و تصویری عمیق‌تر از وضعیت مورد بحث ارائه دهد. استفاده از آن، به مخاطب کمک می‌کند تا شدت و وخامت موقعیت را بهتر درک کند و با حالات روحی و مصائب فردی یا جمعی که گرفتار بلا شده‌اند، همذات‌پنداری نماید. بالشر نه تنها به معنای افتادن در سختی‌ها است، بلکه حس یأس و ناتوانی در برابر این سختی‌ها را نیز به خوبی منتقل می‌کند و نشان‌دهنده بن‌بستی است که رهایی از آن دشوار به نظر می‌رسد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَفْتُونُ: در بلا و هلاکت افتاده (در عبارت "بِأَییِّکُمُ ﭐلْمَفْتُونُ " منظور از بلا و هلاکت جنون و دیوانگی است و معنی آیه می شود:"که کدام یک از شما دچار جنون اند.کلمه فتن در اصل به معنای این عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبی و بدیش معلوم شود، آن وقت است...
معنی نَفْتِنَهُمْ: که آنان رابیازماییم - تا آنان را عذاب کنیم(کلمه فتن در اصل به معنای این عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبی و بدیش معلوم شود، آن وقت استعمالش را توسعه داده داخل کردن هر چیز در آتش و یا سوزاندنش همچنین آزمودن آن را فتنه خواندهاند و در داخل آتش شدن...
معنی فَتَنَّا: آزمودیم (کلمه فتن در اصل به معنای این عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبی و بدیش معلوم شود، آن وقت استعمالش را توسعه داده داخل کردن هر چیز در آتش و یا سوزاندنش همچنین آزمودن آن را فتنه خواندهاند و در داخل آتش شدن انسان نیز استعمال شده، از آن جمل...
معنی فَتَنَّاکَ: تو را آزمودیم (کلمه فتن در اصل به معنای این عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبی و بدیش معلوم شود، آن وقت استعمالش را توسعه داده داخل کردن هر چیز در آتش و یا سوزاندنش همچنین آزمودن آن را فتنه خواندهاند و در داخل آتش شدن انسان نیز استعمال شده، از...
معنی فِتْنَةٌ: وسیله آزمایش - گرفتاری که جنبه آزمایش دارد - وسیله و سبب عذاب - عذاب (کلمه فتن در اصل به معنای این عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبی و بدیش معلوم شود، آن وقت استعمالش را توسعه داده داخل کردن هر چیز در آتش و یا سوزاندنش همچنین آزمودن آن را فتنه...
معنی فِتْنَتُکَ: آزمایش تو (کلمه فتن در اصل به معنای این عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبی و بدیش معلوم شود، آن وقت استعمالش را توسعه داده داخل کردن هر چیز در آتش و یا سوزاندنش همچنین آزمودن آن را فتنه خواندهاند و در داخل آتش شدن انسان نیز استعمال شده، از آن ج...
معنی فِتْنَتَکُمْ: عذابتان (کلمه فتن در اصل به معنای این عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبی و بدیش معلوم شود، آن وقت استعمالش را توسعه داده داخل کردن هر چیز در آتش و یا سوزاندنش همچنین آزمودن آن را فتنه خواندهاند و در داخل آتش شدن انسان نیز استعمال شده، از آن جمل...
معنی فَتَنتُمْ: در بلا و هلاکت افکندید (کلمه فتن در اصل به معنای این عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبی و بدیش معلوم شود، آن وقت استعمالش را توسعه داده داخل کردن هر چیز در آتش و یا سوزاندنش همچنین آزمودن آن را فتنه خواندهاند و در داخل آتش شدن انسان نیز استعمال...
معنی فُتِنتُم: مورد امتحان قرار گرفتید - امتحان شدید(کلمه فتن در اصل به معنای این عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبی و بدیش معلوم شود، آن وقت استعمالش را توسعه داده داخل کردن هر چیز در آتش و یا سوزاندنش همچنین آزمودن آن را فتنه خواندهاند و در داخل آتش شدن انسا...
معنی فِتْنَتَهُ: عذابش(کلمه فتن در اصل به معنای این عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبی و بدیش معلوم شود، آن وقت استعمالش را توسعه داده داخل کردن هر چیز در آتش و یا سوزاندنش همچنین آزمودن آن را فتنه خواندهاند و در داخل آتش شدن انسان نیز استعمال شده، از آن جمله ق...
معنی فِتْنَتُهُمْ: بهانه و عذرشان برای رهایی از عذابشان(البته عبارت بهانه و عذرشان برای رهایی جزء کلمه نیست و به واسطه جمله ای که در آن به کار رفته دریافت می شود.کلمه فتن در اصل به معنای این عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبی و بدیش معلوم شود، آن وقت استعمالش را...
معنی فَتَنُواْ: عذاب کردند - شکنجه و آزار رساندند(کلمه فتن در اصل به معنای این عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبی و بدیش معلوم شود، آن وقت استعمالش را توسعه داده داخل کردن هر چیز در آتش و یا سوزاندنش همچنین آزمودن آن را فتنه خواندهاند و در داخل آتش شدن انسان نی...
معنی فُتِنُواْ: مورد شکنجه وآزار قرار گرفتند (کلمه فتن در اصل به معنای این عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبی و بدیش معلوم شود، آن وقت استعمالش را توسعه داده داخل کردن هر چیز در آتش و یا سوزاندنش همچنین آزمودن آن را فتنه خواندهاند و در داخل آتش شدن انسان نیز اس...
معنی فُتُوناً: آزمودنی نگفتنی (کلمه فتن در اصل به معنای این عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبی و بدیش معلوم شود، آن وقت استعمالش را توسعه داده داخل کردن هر چیز در آتش و یا سوزاندنش همچنین آزمودن آن را فتنه خواندهاند و در داخل آتش شدن انسان نیز استعمال شده، از...
معنی یَفْتِنَکُمُ: که به شما آسیب و آزار رسانند (کلمه فتن در اصل به معنای این عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبی و بدیش معلوم شود، آن وقت استعمالش را توسعه داده داخل کردن هر چیز در آتش و یا سوزاندنش همچنین آزمودن آن را فتنه خواندهاند و در داخل آتش شدن انسان نیز اس...
ریشه کلمه:
ب (۲۶۴۹ بار)شرر (۳۱ بار)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال تک نیت فال تک نیت فال عشق فال عشق فال کارت فال کارت