گوشه کردن

لغت نامه دهخدا

گوشه کردن. [ ش َ / ش ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) (...ناخن ) مبتلی به علت داحس شدن. دردی در گوشه ناخن پیدا آمدن از گرد شدن ریم و چرک اندک. عقربک شدن. رجوع به گوشه شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) گوشه کردن ناخن. دردی در گوش. ناخن پدید آمدن عقربک شدن.

جمله سازی با گوشه کردن

به همین علت و به منظور گوشه‌گیر کردن بیسمارک، پس از پیمان صلح فرانکفورت، با اتریش طرح دوستی ریخت.
کلاه گوشه همت اگر بلند افتد به مطلب دو جهان ناز می توان کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال درخت فال درخت فال تک نیت فال تک نیت فال مارگاریتا فال مارگاریتا