گل باقلی

لغت نامه دهخدا

گل باقلی. [ گ ُ ل ِ ق ِ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) گلی است با خالهای سپید و بنفش و درشت که از باقلی حاصل آید و رنگهای مشابه را بدان تشبیه کنند.

فرهنگ فارسی

گلی است با خالهای سپید و بنفش و درشت که از باقلی حاصل آید.

جمله سازی با گل باقلی

ولسوالی سنگ‌تخت و بندر با داشتن کوه‌های بلند و سربه فلک کشیده، چشمه‌های جوشان و رودبار جاری زمینهٔ خوبی را برای کشت و زراعت و پرورش حیوانات فراهم می‌سازند. مهم‌ترین محصولات زراعتی آن سیب،زردآلو، توت، گندم، جو، جواری، باقلی، لوبیا، عدس، کچالو، زردک، شلغم، پیاز و غیره تشکیل می‌دهند...
پیداوار این ولسوالی بیشتر: شالی، گندم، زیره، جواری، لوبیا، ماش سیاه، ماش سبز، کنجید، باقلی، خربزه، هندوان و انواع سبزیجات می‌باشد، در ولسوالی کجران از چهار فصل سال در سه فصل آن کشت و زراعت می‌شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اسرع وقت
اسرع وقت
ایت
ایت
سیالیت
سیالیت
جنگ اول، به از صلح آخر
جنگ اول، به از صلح آخر