نیمه گرسنه

لغت نامه دهخدا

نیمه گرسنه. [ م َ / م ِ گ ُ رُ ن َ / ن ِ ] ( ص مرکب ) که اندکی خورده است و سیر نشده است.

فرهنگ فارسی

که اندکی خورده است و سیر نشده است ٠

جمله سازی با نیمه گرسنه

نقل می‌کنند در ارتفاعات کوه «شیخ شرف» حد واسط روستاهای «زاغه علیا» و «دره سفته» قشون روس از ترس فاته‌ڕه‌ش و تنگ شدن حلقهی محاصره، جرٲت حمله به روستاهای اطراف در بدست آوردن و تأمین آب و غذا را نداشتند و وجود همین موضوع موجب شد که قوای روس در این ارتفاعات هفته‌ها تشنه و گرسنه بمانند که نتیجه آن کشته و تسلیم شدن بسیاری از سربازان روس بود. نهایتاً زمستان و شدت سرما از راه رسید و فاته‌ڕه‌ش به همراه چند تن از یارانش در حوالی «کانی نیمه ڕۆژه» بر اثر شدت برف و کولاک گیر کرده و راه بازگشت و نجات خود را گم می‌کنند و بعد از مدت دو روز تلاش در این سرمای استخوان سوز در کولاک و یخبندان گرفتار شده و نهایتاً فوت می‌کنند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لوتی یعنی چه؟
لوتی یعنی چه؟
کص یعنی چه؟
کص یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز