مهدی خویی

لغت نامه دهخدا

مهدی خویی. [ م َ ی ِ خ ُ ] ( اِخ ) پسر میرزا نصیر. خدمت دیوانی داشته و در فن انشا ماهر بوده و شعر می سروده است و در اواخر عمر سلوک عرفانی داشته و منزوی بوده و در حدود 1268 هَ. ق. زنده بوده است. از اوست:
اسیر آن دو گیسویم که جا در پرنیان دارد
که رای پیر او مر دین و دولت را زیان دارد
سبک روح است زلف مشکسای او ولی با من
چو فخر دین و دنیا گاه گاهی سر گران دارد.( از دانشمندان آذربایجان ص 364 ) ( از مجمعالفصحا ج 2 ص 439 ).و رجوع به فرهنگ سخنوران و مجمعالفصحا شود.

فرهنگ فارسی

پسر میرزا نصیر خدمت دیوانی داشته و در فن انشا ماهر بوده و شعر می سروده و در اواخر عمر سلوک عرفانی داشته و منزوی بوده و در حدود ۱۲۶۸ ه. ق. زنده بوده است.

جمله سازی با مهدی خویی

💡 مهدی جهانی تو که دجال حوادث از حال به حالی شده وز خوی به خویی

کس شعر یعنی چه؟
کس شعر یعنی چه؟
مطلقه یعنی چه؟
مطلقه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز