مرهم گذاری

لغت نامه دهخدا

مرهم گذاری. [ م َ هََ گ ُ ] ( حامص مرکب ) مرهم گذاشتن. مرهم نهادن. بستن داروهای نرم بر جراحت.

فرهنگ فارسی

مرهم نهادن

جمله سازی با مرهم گذاری

شها وقت است کز ایوان، گذاری پای در میدان؛ کنی بر دردها درمان، نهی بر زخمها مرهم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال عشق فال عشق فال رابطه فال رابطه فال میلادی فال میلادی