لغت نامه دهخدا مرهم گذاری. [ م َ هََ گ ُ ] ( حامص مرکب ) مرهم گذاشتن. مرهم نهادن. بستن داروهای نرم بر جراحت.
جمله سازی با مرهم گذاری شها وقت است کز ایوان، گذاری پای در میدان؛ کنی بر دردها درمان، نهی بر زخمها مرهم