لف و لوف

لغت نامه دهخدا

لف و لوف. [ ل َ ف ُ] ( ص مرکب، از اتباع ) ( در صفت گوشت ) گوشتی و پیهی که در درون هوای بسیار دارد. گوشت کم وزن و میان تهی.

فرهنگ فارسی

گوشت و پیهی که در درون هوای بسیار دارد.

جمله سازی با لف و لوف

لف و نشر مشوش آنرا دانكه دو لفظ آورند و دو معنىلفظ ثانى بمعنى اوللفظ اول بمعنى ثانى (156)
4. كشف المراد (بررسى عقايد شيخيه و ردّ اتهامات )، مؤ لف و ناشر. الف حكيم هاشمى(تهران 1352ش ).
برخی بر آنند که لف و نشر معکوس نوعی از لف و نشر مشوش است، و برخی دیگر لف و نشر را به سه دسته تقسیم می‌کنند و می‌گویند لف و نشر اگر مرتب و معکوس نباشد، مشوش نامیده می‌شود.
همچنین در این شعر ناصرخسرو، مصراع اول لف و نشر مرتب و مصراع دوم لف و نشر مشوش است.
به عارض یار فایز خوش فکنده لف و نشرمشوش با مرتب
وى با تلاش فراوان و در خور تحسين، براى تصحيح كتاب به نسخه خطى موجود دركتابخانه آيت الله مرعشى، كه به خط خوانا در زمان مؤ لف و از روى نوشته او، نسخهبردارى شده، تكيه كرده و كتاب را، اصلاح كرده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال ای چینگ فال ای چینگ فال تاروت فال تاروت فال ابجد فال ابجد