لب شتری
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
جمله سازی با لب شتری
هیچ جسته است گاو را شتری یا شود کفو بنده شاه و حری
در خور هر کسی خوری آید شتری دید کس که خر زاید
گفت کای رهروان زیبا روی شتری دید کس روان زین سوی
خواست مردانه به مهمانیشان شتری برد به قربانیشان
بعد از آن بر شتری راکب شد بهر کاری زمیان غایب شد