قصر نور
فرهنگ فارسی
جمله سازی با قصر نور
نور این دولت طلب ز انوار شمسی کافتاب عشق دارد قصر او را شمسه ایوان شدن
وقتى كه نور سرها بر باره قصر جيرون بتافت كلاغى بانگ برداشت بدو گفتم: بانگبرآرى يا برنياورى من كار خود را كردم و طلبهاى خود را از پيغمبر بگرفتم!!)).(359)
کوثر و حور گو مباش قصر بلور گو مباش حلهٔ نور گو مباش بیتو بسر نمیشود