حسن شرکت

لغت نامه دهخدا

حسن شرکت. [ح ُ ن ِ ش ِ ک َ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) و آن عبارت است از دادن و ستدن در معاملات بر وجه اعتدال، چنانکه موافق طبایع دیگران افتد. ( نفائس الفنون بخش حکمت ).

فرهنگ فارسی

و آن عبارت است دادن و ستدن در معاملات بروجه اعتدال چنانکه موافق طبایع دیگران افتد

جمله سازی با حسن شرکت

سید محی‌الدین اهل روستای مزارعی (وحدتیه کنونی) در دشتستان بوشهر بود. همراه با عمویش سید جعفر مجتهد که از روحانیون مشروطه خواه شیراز بود در فعالیتهای سیاسی این شهر شرکت داشت. در انتخابات دوره پنجم مجلس شورای ملی در ۱۳۰۲ از شیراز نامزد شد و به مجلس راه یافت. او در مجلس با سیلی زدن به دکتر احیاءالسلطنه نماینده زنجان شهرت یافت، در تلافی کشیده ای که احیاءالسلطنه ای به سید حسن مدرس زده بود.
در پاسخ به فشارهای بین‌المللی برای خلع سلاح حزب االله حسن نصرالله رهبر این حزب «جشن پیروزی» در ۲۲ سپتامبر ۲۰۰۶ در جنوب لبنان برگزار کرد که صدها هزار نفر در آن شرکت کردند و حمایت خود از مقاومت مداوم را نشان دادند.
گروه یک (بیژن جزنی - حسن ضیاظریفی)، عمدتاً از افرادی تشکیل شده بود که در دهه ۳۰ و ۴۰ به مبارزه روی آورده بودند و در مبارزات سیاسی جبهه ملی دوم شرکت فعالی داشتند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال عشق فال عشق فال انگلیسی فال انگلیسی فال چای فال چای