جوره خان

لغت نامه دهخدا

جوره خان. [ ج ُ رِ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان قره پشلو بخش حومه شهرستان زنجان. دارای 161 تن سکنه. آب آن از زه آب رودخانه محلی و محصول آنجا غلات، انگور و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).

فرهنگ فارسی

دهی جزئ دهستان قره پشلو بخش حومه شهرستان زنجان.

جمله سازی با جوره خان

کشتی‌گیری یکی از ورزش‌ها و سنن ملی افغانستان می‌باشد. مردم افغانستان کشتی‌گیری را طور عموم پهلوانی می‌گویند. کشتی‌گیری درین کشور تاریخ طولانی دارد. زیرا زیاده شاعران افغان در اشعار خود از کلمه پهلوان یاد نموده‌است. قصه رستم و سهراب تورانی یکی از رویداد واقعی این کشور است که در عصر اوستا می‌زیستند. بر مبنای روایت‌ها گویند در زمانه‌های قدیم پهلوانان ما پیش از مسابقه بدن شان را با تیل‌های سیاه یا زیتون چرب می‌نمودند و در آفتاب می نشستند، بعد به کشتی می‌پرداختند و چهار طرف محل برگزاری بازی شان را به فاصله ۱۰ متر بر ۱۰ متر ریسمان می‌بستند. در حین رقابت‌ها وقت تعیین نبود، داور در میدان موجود نبود، وزن کشتی گیران معلوم نبود، هیچ گونه قوانین برای بازی وجود نداشت، مسابقه میان یک جوره به ساعت‌ها دوام می‌نمود و مسابقه تا زمانی ادامه می‌داشت تا پشت یک پهلوان به زمین اصابت می‌کرد یا یکی از حریف‌ها به دیگرش تسلیم می‌شد. در ختم رقابت‌ها برای ورزشکار برنده معمولاً یک چپن سبز با یک دستار و پول نقد به گونه تحفه داده می‌شد. تماشاچیان با پرداخت پول از همچو رقابت‌ها دیدن می‌نمودند و بالای هر یک از پهلوانان جایزه می‌گذشتند. پهلوانان دران زمان با پای برهنه، و با یک نیکر تا سر زانوهای شان دراز می‌بود به رقابت می‌پرداختند؛ و این رقابت‌ها بیشتر در باغ عمومی شهر کابل برگزار می‌شد. پهلوانان نامدار در زمان سلطنت امیر عبدالرحمن خان که در رقابت‌های حایز مقام بودند عبارتند از بابه قادر و بهرام واته بود. این‌ها روزانه سه هزار بیتک و سنیه کشی می‌نمودند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال تماس فال تماس فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال ای چینگ فال ای چینگ