تخم کردن

لغت نامه دهخدا

تخم کردن. [ ت ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بیضه دادن. ( آنندراج از بهار عجم ). دادن تخم: این مرغ یک روز در میان تخم میکند. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

بیضه دادن. دادن تخم.

جمله سازی با تخم کردن

چربی‌هایی مانند کره، روغن‌های گیاهی و حیوانی یا چربی‌های موجود در تخم‌مرغ، می‌توانند به نرم کردن نان و حفظ تازگی و بهبود ساختار و بافت نان کمک کنند.
دلیل این امر آن است که ساختاراین داربست‌ها به گونه ای است که در آنها امکان مشخص کردن دقیق یک فاز به عنوان فاز ماتریس وجود ندارد و بنابراین روش خود سازگاری تخمین بهتری از خواص مکانیکی آنها فراهم می‌آورد.
ریسک بروز دیابت یک را می‌توان با بررسی سابقه خانوادگی این بیماری و توجه به سن بروز و جنسیت اعضا درگیر خانواده تخمین زد. همچنین راه‌های دیگری هم برای پیش‌بینی بروز دیابت نوع یک ارائه شده‌است ولی از آنجا که هنوز راهی برای پیشگیری یا متوقف کردن روند بیماری وجود ندارد استراتژی‌های مختلفی که برای تشخیص زودرس دیابت نوع یک وجود دارد ارزش زیادی ندارند.
متدهایی که برای تخمین درخت‌های فیلوژنتیکی استفاده می‌شوند به‌طور صریح قصد حل کردن تداخل بین داده‌ها را دارند و این کار را با برداشتن درختی که بیشترین شایستگی را برای بیشتر داده‌ها دارد انجام می‌دهند. گاهی اوقات به‌طور اشتباه فکر می‌کنند که یکی از پیشفرض‌های درخت پارسیمنی نادر بودن همگرایی است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اسرار کردن
اسرار کردن
حسبی الله و نعم الوکیل
حسبی الله و نعم الوکیل
هیز
هیز
فال امروز
فال امروز