بمال و وامال
فرهنگ فارسی
جمله سازی با بمال و وامال
هر که امروز بمال و جاه بماند فردا از ناز و نعمت درماند، و هر که فردا با ناز و نعمت بماند، از راز ولی نعمت باز ماند.
بمال و اینهمه را جز ز نعمتت مشمار رود ز غصه خراب از درت عدو هر چند
از آن کسی که ترا داده جان و خندیده بمال و دین همه بینند بیشش از اخیار
تو نخل بارور گشتی بمال و دست رس نبود بخرمای تو مردم را ز بخل همچو خار تو
وی کارگردان فیلمهایی همچون دراکولا: شاهزاده تاریکی، پیهاش را به تنت بمال و شبح اپرا بوده است.
خود را به اين نوزاد بمال و به جايگاهت (در عالم بالا) برگرد، فطرس چنين كرد و اوجگرفت. (7)