بد مروت

لغت نامه دهخدا

بدمروت. [ ب َ م ُ رُوْ وَ ] ( ص مرکب ) در تداول لوطیان، دشنام گونه یا حاکی از کراهتی است. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

در تداول لوطیان دشنام گونه یا حاکی از کراهتی است.

جمله سازی با بد مروت

در کجا بودی شها کز عدل و انصاف و مروت باز گیری خون عباس خود از کافر دل سنگ
خواهران و برادران عزيز! بياييد جزو آن گروه بى انصاف و بى مروت نباشيم. قدرىبه خود آييم و ببينيم چقدر به فكر امام زمانمان هستيم.
ای برق بی مروت، پا را شمرده بگذار هر خار این بیابان رزق برهنه پایی است
ز این چرخ بی مروت کام دلی نخواهی کاین تشنه ای است مشتاق تا ریزد آبرویی
ازحضرت امام موسى (عليه السلام ) منقول است كه سه چيز است كه از مروت استنيگوئى چهار پا و غلام خوش رو وفرش نفيس.
چون وفا زین دوستان ده زبان گیرم کنار چون مروت در پس زانوی عزلت جا کنم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال زندگی فال زندگی فال اوراکل فال اوراکل فال امروز فال امروز