ام عبید

لغت نامه دهخدا

ام عبید. [ اُم ْ م ِ ع ُ ب َ ] ( ع اِ مرکب ) دشت خالی ویران یا بیابان که باران نرسیده باشد آن را. ( منتهی الارب ). زمین خالی و بیابان. ( از المرصع ). فلات.( از تاج العروس ). || نوعی ماهی بی پلک که در نیل مصر میباشد. ( از یادداشت مؤلف از المرصع ).
ام عبید. [ اُم ْ م ِ ع ُ ب َ ] ( اِخ ) نام چند تن از زنان صحابی بوده. رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابةج 8 ص 256 شود.

فرهنگ فارسی

نام چند تن از زنان صحابی بوده

جمله سازی با ام عبید

💡 اگر ز مستی و رندی عبید را عاریست مرا از این دو صفت هیچ عیب و عاری نیست

💡 ای عبید این سفری نیست که من میخواهم میکشد دهر به زنجیر قضا و قدرم

💡 غم عشقش ز دل خستهٔ بیچاره عبید گوشه‌ای دارد از آنجا به سفر می‌نرود

💡 بیت عبید، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان شادگان در استان خوزستان ایران است.

💡 در جنوب بین‌النهرین دشتهای آبرفتی سومر و ایلام وجود داشت. از آنجا که بارندگی کمی وجود داشت، سیستم‌های آبیاری لازم به وجود آمده بود. فرهنگ عبید از سال ۵۵۰۰ پیش از میلاد شکوفا شد.

💡 نالهٔ مسکین عبید است آن که ضایع می‌شود ور نه آن نالیدن نی هم به جایی می‌رسد

ار یعنی چه؟
ار یعنی چه؟
اندر یعنی چه؟
اندر یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز