اب لحیم

لغت نامه دهخدا

( آب لحیم ) آب لحیم. [ ب ِ ل َ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) جوهر نمک.

فرهنگ فارسی

( آب لحیم ) جوهر نمک

جمله سازی با اب لحیم

از آن برای بریدن و لخت کردن سیم و کابل استفاده می‌شود در الکترونیک برای بریدن پایه‌های اضافی قطعات الکترونیکی بعد از لحیم کاری از سیم چین‌های ظریفی به نام سیم چین مینیاتوری استفاده می‌شود.
در فرکانس‌های بسیار بالا، یک اسکوپ دیجیتال نوین مستلزم آن است که کاربر برای دریافت 50GS/s و نمایش ۲۰ گیگاهرتز یک پیش‌تقویت‌کننده را به دی‌یوتی لحیم کند.
فرسودگی لحیم نوعی تخریب مکانیکی لحیم به دلیل تغییر شکل تحت بارگذاری دوره‌ای است. این اتفاق اغلب در سطح تنش زیر تنش تسلیم لحیم در اثر نوسانات مکرر دما، ارتعاش‌های مکانیکی یا بارهای مکانیکی رخ می‌دهد. فنون ارزیابی رفتار فرسودگی لحیم شامل روش اجزاء محدود و معادله فرم بسته نیمه-تحلیلی است.
برای اتصال در حالت سری بخصوص در ساختارهای کوچک برای استفاده در نوت بوک، تبلت، تلفن همراه، اسباب بازی و … سلول‌ها با جوش لحیم به هم متصل می‌شوند. در این روش سلول‌ها به هم فشرده می‌شوند و یک پالس جریان قوی لحظه‌ای بین سیم‌های اتصال باتری‌ها برقرار می‌شود حرارت حاصل از این جریان جوشکاری تمام سلول‌ها را به هم انجام می‌دهد.
فاکتورهای متعددی وجود دارند که مشخص‌کننده مناسب بودن یک پیزوسرامیک به‌عنوان یک مبدل انرژی هستند. به‌عنوان یک قانون عمومی، هر چه دمای کوری (Tc) بالاتر باشد، مقادیر گذردهی در دمای اتاق و ضریب بار (یا کرنش) کم‌تر خواهد بود. اما دمای انتقال پایین، که باعث ایجاد ضرایب پیزوالکتریک بزرگ می‌شود، خطر قطبش‌زدایی در طول فرایند ساخت مانند ماشین‌کاری، الکترودگذاری و لحیم‌کاری را به همراه دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت استخاره کن استخاره کن فال تماس فال تماس فال راز فال راز