جرفادقان

لغت نامه دهخدا

جرفادقان. [ ج ُ دَ / دِ ]( اِخ ) جربادقان. گلپایگان. رجوع به گلپایگان شود.

جمله سازی با جرفادقان

ملک الشعرا نجیب الدین جرفادقانی (گلپایگانی) یکی از شاعران توانای پایان قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری قمری است. وی در قصیده سرایی از بهترین جانشینان شعرای بزرگ پایان قرن ششم در عراق شمرده می‌شود (صفا، ۱۳۷۳: ۳/۴۱۹) که لقب ملک الشعرایی نیز داشته‌است. ایراد معانی مختلف، تخیلات باریک، مضامین تازه و دل‌انگیز، تشبیهات و ترکیبات نو و نیز روانی و سهولت کلام از ویژگی‌های شعر اوست. ذبیح‌الله صفا می‌نویسد: «سخنش در روانی و انسجام و اشتمال بر معانی مبتکر یادآور کلام سحّار انوری و متابعان اوست و وی اگرچه واقعاً تابع انوری نیست ولی مانند همان شاعر در استفاده از مسایل علمی برای خلق مضمونهای شعری استاد است» (پیشین، همان‌جا).
به هر حال آنچه مشهود است، همای یا همای چهرآزاد دختر بهمن بوده که سی سال پادشاهی بر ایران نمود، و پسرش داراب را وقتی یافت و شناخت بر سریر سلطنت گماشت و خود کناره گرفت. همای را چهرآزاد نیز گفته‌اند. از بناهای او شهر چهرازادگان است که آن را معرب کردند و جرفادقان می‌گویند و بعضی گلپایگان می‌خوانند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ارق ملی یعنی چه؟
ارق ملی یعنی چه؟
لسان الغیب یعنی چه؟
لسان الغیب یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز