بابا فغانی شیرازی

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از دائرة المعارف بزرگ اسلامی است
بابافغانی (فغانی شیرازی)، شاعر غزلسرای اواخر قرن نهم و اوایل سدة دهم.
نام او و نام پدرش در تذکره ها ذکر نشده است. تاریخ ولادتش نیز معلوم نیست ولی وفات او را در 925 نوشته اند. زادگاه او شیراز بوده و در آغاز عمر بکارگری اشتغال داشته و گفته اند که به همین مناسبت در آغاز شاعری تخلص او «سکّاکی» بوده است ولی هیچ غزلی با این تخلص از او دیده نشده و در دیوان اشعارش همه جا تخلص او «فغانی» است.
در اواسط عمر از شیراز به هرات رفت. هرات در آن روزگار بزرگترین مرکز شعر و ادب فارسی بود و کسانی چون عبدالرحمن جامی، اهلی تُرشیزی، هاتفی، بنائی، هلالی و بسیاری دیگر از ادبا و شعرای آن زمان در دربار سلطان حسین میرزا بایقرا و در اطراف وزیر علم دوست و هنر پرورش، امیر علیشیر نوائی گرد آمده بودند. ولی فغانی در هرات اقبالی نیافت و شاعران خراسان شعر او را نپسندیدند، و چنان شد که در آن اوقات هر که شعری می گفت که به نظر ایشان معیوب یا نامطبوع یا خالی از صنایع بدیعی بود می گفتند که «فغانیه» گفته است.
فغانی از هرات به آذربایجان سفر کرد و در تبریز به خدمت سلطان یعقوب آق قوینلو پسر اوزون حسن که مردی ادب پرور بود، درآمد و مورد محبت و التفات او قرار گرفت و به «بابای شعرا» ملقب شد.
در دوران حیاتِ سلطان یعقوب، فغانی همواره با او بود و در سفرها و لشکرکشی ها همراهیش می کرد. گفته اند که در یکی از جنگها دیوان اشعار بابافغانی به غارت رفت و ناچار به برادر خود که در شیراز بود نامه نوشت و از او خواست که هر چه از اشعارش که در آنجا بدست می آید گردآورد و به تبریز بفرستد. ولی به گفته تقی الدین اوحدی در عرفات العاشقین دیوانی که امروز در دست است بعد از مرگ او فراهم آمده و معلوم نیست که اشعاری که او خود گردآورده بوده چه شده است.
پس از مرگ سلطان یعقوب در 896، اوضاع آذربایجان آشفته شد و شاعران و هنرورانی که در دربار او گردآمده بودند، پراکنده شدند. بابافغانی مسلماً تا دوران حکومت رستم بیگ (پسر مقصودبیگ و نوادة اوزون حسن) در تبریز بوده زیرا جلوس او را (897) تهنیت گفته، ولی ظاهراً پس از این دوران به زادگاه خود بازگشته است. اگر آمدن او به تبریز بعداز جلوس سلطان یعقوب در 883 و بازگشتش از تبریز بعد از مرگ رستم بیگ در 902 بوده باشد، مدت اقامتش در آذربایجان بیش از هفده سال بوده است.
بابافغانی در آغاز دوران شاه اسماعیل صفوی از شیراز به خراسان سفر کرد و در ابیورد ساکن شد ولی در اواخر عمر به مشهد رضوی رفت و در آنجا ظاهراً مفلوج شد و در 925 درگذشت.
[ویکی فقه] بابافغانی، شاعر غزلسرای اواخر قرن نهم و اوایل سده دهم است.
نام او و نام پدرش در تذکره ها ذکر نشده است و تاریخ ولادتش نیز معلوم نیست، ولی وفات او را در ۹۲۵ نوشته اند زادگاه او شیراز بوده و در آغاز عمر به کارگری اشتغال داشته، و گفته اند که به همین مناسبت در آغاز شاعری تخلّص او «سکّاکی» بوده است. ولی هیچ غزلی با این تخلّص از او دیده نشده و در دیوان اشعارش همه جا تخلص او «فغانی» است.در اواسط عمر از شیراز به هرات رفت.
← بابافغانی در هرات
بابافغانی در اقسام مختلف شعر از قصیده و غزل و رباعی و ترکیب بند و ترجیع بند و مستزاد استاد بوده و در این انواع اشعاری سروده است، ولی کار اصلی او غزلسرایی بوده و نزدیک به ششصد غزل در دیوان او ثبت است.
← قصاید فغانی
صائب خود از ستایشگران شعر فغانی است و تتبع دیوان او و اقتدا به سخن او را واجب می شمارد.
ایجاد سبک هندی
...

جمله سازی با بابا فغانی شیرازی

💡 همچنین غزلیات بسیار لطیف او به سبک سعدی است. نیز تعدای از غزلهای به شیوۀ وقوعی او در وزن و قافیه با غزلهای بابا فغانی شیرازی شاعر بسیار مشهور اواخر عصر تیموری و اوایل عصر صفوی، مشترک است، اما با توجه به هم سن و معاصر بودن این دو و همترازیشان در درجۀ استادی، به درستی نمی توان دانست که تأثیر از کدام سو بوده و تأثّر از کدام سو. در قصیده سرایی پیرو استادان بزرگ قصیده سرایی گذشته است به ویژه در قصاید مصنوع که از سلمان ساوجی الگو می گیرد. مثنوی سحر حلال اهلی در پاسخ به مثنویهای کاتبی نیشابوری است. اهلی در دیباچۀ این مثنوی بیان می دارد که کاتبی نیشابوری مثنوی ای سروده که هر بیتش به دو وزن خوانده می شود و ذوبحرین است و مثنوی دیگری سروده که هر بیتش دو جفت قافیه دارد و ذوقافیتین است و خوانندگان در کار او اعجابها دارند، اما من یک مثنوی خواهم سرود که در آنِ واحد، هم ذوبحرین و هم ذوقافیتین باشد و افزون بر آن، آکنده از تجنیس باشد. شاعران معاشر اهلی، این کار را محال دانستند و به همین سبب پس از توفیق اهلی در این کار، حاصل کارش سِحر حَلال نامیده شد. این مثنوی مصنوع، در ۵۲۰ بیت و در بیان داستان عشق جَم و گُل است و هر بیتش را می توان نخست بر وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات و سپس بر وزن مفتعلن مفتعلن مفتعل خواند. همچنین هر بیت، دارای دو لایه قافیه است. سحرحلال چندین‌بار در بمبئی، تهران و شیراز و همچنین در سال 1402 به همت انتشارات امید سخن با مقدمه، حواشی و تصحیح عسگر بهمن یارو سمیه عموی به چاپ رسیده است. نمونه هایی از سحر حلال:

💡 برخی از شاعران زبان فارسی که در سروده‌های خود به موضوعات پیرامونی فاطمه زهرا پرداخته‌اند عبارتند از: دقیقی، فردوسی، غضائری رازی، ناصرخسرو، سنایی، قوامی رازی، عطار نیشابوری، سعدی، خواجوی کرمانی، حسین واعظ کاشفی، بابا فغانی شیرازی، هلالی جغتائی، اهلی شیرازی، وحشی بافقی، محتشم کاشانی، عاشق اصفهانی، قاآنی شیرازی، جیحون یزدی، صفای اصفهانی، ادیب‌الممالک فراهانی، محمدتقی بهار، محمدحسین غروی اصفهانی، صغیر اصفهانی، مهدی الهی قمشه‌ای، شهریار، سید روح‌الله خمینی، حسن حسن‌زاده آملی، حمید سبزواری، مشفق کاشانی، محمدحسین بهجتی اردکانی، محمود شاهرخی، نصرالله مردانی، قیصر امین‌پور، سهیل محمودی، عبدالجبار کاکایی، احمد عزیزی، محمدرضا آقاسی، غلامرضا قدسی، جواد محدثی، علیرضا قزوه، حمیدرضا شکارسری، سپیده کاشانی و نیره سعیدی.

افتخار یعنی چه؟
افتخار یعنی چه؟
جستجو یعنی چه؟
جستجو یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز