افعال عباد

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] افعال عباد موضوع علومی مانند فقه و اخلاق است، ولی ثانیاً و بالعرض و به مناسبت هایی در علم کلام از افعال عباد نیز بحث شده است
موضوع علم کلام، ذات، صفات و افعال خداوند است، بر این اساس، افعال انسان اولاً وبالذات داخل در مباحث کلامی نخواهد بود.
افعال عباد در علم کلام
افعال انسان موضوع علومی مانند فقه و اخلاق است، ولی ثانیاً وبالعرض و به مناسبت هایی در علم کلام از افعال عباد نیز بحث شده است:
← اوّلین واجب بر مکلف
۱. ↑ ارشاد الطالبین، الفاضل المقداد، ج۱، ص۱۱۳، جمال الدین مقداد بن عبدالله، مکتبة المرعشی، قم، ۱۴۰۵ق. ۲. ↑ شرح اصول الخمسة، الهمدانی، ج۱، ص۵۱ـ ۵۲، القاضی عبدالجبار، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۲۲ق. ۳. ↑ شرح اصول الخمسة، الهمدانی، ج۱، ص۲۱۷ـ ۲۱۸، القاضی عبدالجبار، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۲۲ق. ۴. ↑ کشف المراد، حلّی، ج۱، ص۴۳۰ـ ۴۳۱، حسن بن یوسف، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۹ق. ۵. ↑ کشف المراد، حلّی، ج۱، ص۴۴۵، حسن بن یوسف، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۹ق. ۶. ↑ کشف المراد، حلّی، ج۱، ص۵۶۶، حسن بن یوسف، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۹ق. ۷. ↑ کشف المراد، حلّی، ج۱، ص۵۷۸، حسن بن یوسف، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۹ق. ۸. ↑ شرح اصول الخمسة، الهمدانی، ج۱، ص۵۰۱، القاضی عبدالجبار، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۲۲ق. ۹. ↑ شرح اصول الخمسة، الهمدانی، ج۱، ص۵۳۵، القاضی عبدالجبار، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۲۲ق. ۱۰. ↑ شرح المقاصد، تفتازانی، ج۱، ص۱۶۲، سعدالدین، منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۴۰۹ق. ۱۱. ↑ شرح المقاصد، تفتازانی، ج۱، ص۱۷۱، سعدالدین، منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۴۰۹ق. ۱۲. ↑ کشف المراد، حلّی، ج۱، ص۵۷۷، حسن بن یوسف، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۹ق. ۱۳. ↑ ارشاد الطالبین، الفاضل المقداد، ج۱، ص۴۳۶ـ ۴۴۲، جمال الدین مقداد بن عبدالله، مکتبة المرعشی، قم، ۱۴۰۵ق. ۱۴. ↑ شرح المقاصد، تفتازانی، ج۵، ص۱۷۵ـ ۲۱۰، سعدالدین، منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۴۰۹ق.

منابع
...

جمله سازی با افعال عباد

(( و علم سياسة المدن و تدبيرالمنزل )) كه آن علم داشتن است بهافعال عباد بر وجهى كه مودى شود به حسن معاد و در اصطلاح به اعتبارى فقهش نامندپس اين علم خاصه كسانى است كه به وحى الهى معروف و به تحديث ملكى موصوفندزيرا كه افعال عباد از عالم كثرت تجاوز ندارد و ربط آنها به معاد كه عالم وحدت و ضدكثرت است در نهايت اختفاست چنانكه معاد را هر مدركى، ادراك نتواند كرد ربطافعال را به معاد نيز ادراك نتواند كسى شايستهئ اين ادراك است كه معاد هر كس مشهود اوباشد بلكه خود عين معاد او باشد و اسرار هر يك را معاينه بيند تا داند كه كدام حركت ازراه سر او را به معاد رساند كه امر نمايد و كدامعمل از معاد باز دارد كه نهى نمايد و نيستند مگر انبياء و اوصياء ايشان عليهم السلام وديگران را به غير تقليد ايشان راهى به اين علم نيست. (( كماقال عليه السلام: غربوا او شرقوا فانه لا يوجد العلم الا هيهنا.(130) ))
جواب اين گفتار اين است كه ملازمه اى را كه ادعا كرده و گفتيد: اگر آن حرف جايز باشدچرا اين حرف جائز نباشد. گفتار صحيحى است، و ليكن لازمه اش اين نيست كه بگوئيمخداوند هيچكاره است، زيرا ممكن است بگوئيم افعال عباد، عين آن نسبتى كه با خود آنان داردبه خداوند دارد، چون آنان فاعلند و خداوند فاعلفاعل است پس فعل بندگان منسوب به بندگان است به اين جهت كه از آنان به مباشرتصادر شده، و منسوب به خداست به اين جهت كه خدافاعل آن را آفريده و درست كرده است، و اين دو نسبت، در حقيقت نسبت واحدى است كه از نظرنزديكى و دورى، و داشتن واسطه و نداشتن آن مختلف است، و اين حرف مستلزم اجتماع دوفاعل مستقل بر فعل واحد نيست، براى اينكه اين دوفاعل در عرض هم نيستند بلكه در طول هم قرار دارند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
شیمیل
شیمیل
تعداد
تعداد
پوزیشن
پوزیشن
نحوه
نحوه