لغت نامه دهخدا
- محقون الدم؛ رهانیده شده از قتل. ( از منتهی الارب ). بجان رسته.
- || در اصطلاح فقه آن که قتل او جایز نیست و قاتل از جمله اشخاصی است که غیر محقون الدم است.
((منظور از بطلان اعمال آنان در دنيا اين است كه مورد مدح و ثناى مردم قرار نمى گيرند،كسى از ايشان ستايش نمى كند؛ خون و اموالشان، محقون و محفوظ نمى باشد و از ثمرات مسلمان بودن، بهره مند نخواهند بود و در قيامت نيز باهيچ گونه ثواب و پاداشى مواجه نمى گردند.