قصاع

لغت نامه دهخدا

قصاع. [ ق َص ْ صا ] ( ع ص ) کاسه گر. ( مهذب الاسماء ). آنکه کاسه سازد. ( اقرب الموارد ).
قصاع. [ ق ِ ] ( ع اِ ) ج ِقصعة. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). رجوع به قصعة شود.

فرهنگ عمید

= قصعه

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع قصعه کاسه ها.
جمع قصعه

جمله سازی با قصاع

خشمت از آتش شود هفت اخترش باشد شرار همتت گر خوان نهد نه چرخ بس نبود قصاع
ریشتر ۱۰ کتابی علمی-تخیلی نوشتهٔ مشترک آرتور سی. کلارک، نویسندهٔ سریلانکایی، آمریکایی تبار و مایکل مک کوی است. این کتاب توسط محمد قصاع (طبق گفتهٔ مترجم با تعدیل نقل قولهای کتاب راجع به عقاید مسلمانان) به فارسی ترجمه شده و در سال ۱۳۷۷ توسط نشر پیکان منتشر شده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال لنورماند فال لنورماند فال تاروت فال تاروت فال سنجش فال سنجش