فیلچه

لغت نامه دهخدا

فیلچه.[ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) فیل کوچک. ( یادداشت مؤلف ). بچه فیل. فیل بچه. ( یادداشت دیگر ). || زن فربه و درشت استخوان و کلان و چاق. ( یادداشت مؤلف ).
- فیلچه زن؛ زن چاق و فربه. فیلچه. اصل کلمه عربی زنفیلجه همین زن فیلچه فارسی است. ( یادداشتهای مؤلف ).

فرهنگ عمید

پیلۀ کرم ابریشم.

جمله سازی با فیلچه

حدود ۲۳۰ گونه پستاندار در این کشور زیست می‌کنند که ۱۱ تای آن‌ها از جمله سگ وحشی آفریقایی و گورخر کوهی در خطر انقراض هستند. پستانداران بوم‌زاد شامل غزال جهنده، حشره‌خوار فیلچه‌ای دماغه، کل خاکستری دماغه و کل ابلق هستند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تسخیر
تسخیر
وادی
وادی
ابوطاهر گناوه ای
ابوطاهر گناوه ای
باسلیقه
باسلیقه