عرت

لغت نامه دهخدا

عرت. [ ع َ ] ( ع مص ) سخت گردیدن نیزه و جنبیدن و لرزیدن. ( از اقرب الموارد ). درخشیدن. || جنبیدن و لرزیدن و درخشیدن برق. ( منتهی الارب ). || مالیدن بینی کسی را. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ).
عرة. [ ع َرْ رَ ] ( ع مص ) رسانیدن کسی را مکروهی. ( از منتهی الارب ). عَرّ. رجوع به عر شود.
عرة. [ع َرْ رَ ] ( ع اِ ) سختی حرب و کارزار. ( منتهی الارب ).شدت و سختی در جنگ. ( از اقرب الموارد ). || خوی زشت. ( منتهی الارب ). اخلاق قبیح و ناپسند. ( از اقرب الموارد ). || ( ص ) دختر که زود او را از شیر بازدارند. ( منتهی الارب ). زود از شیر گرفته ( مؤنث است ). || ( اِ ) عیب. ( اقرب الموارد ).
عرة. [ ع ُرْ رَ ] ( ع مص ) سرگین انداختن. ( از منتهی الارب ). ریدن مرغ. ( تاج المصادر بیهقی ). پیخال افکندن مرغ. فضله انداختن مرغ.
عرة. [ ع ُرْ رَ ] ( ع اِ ) گر. جرب. ( منتهی الارب ). جرب. ( اقرب الموارد ). || پشک و سرگین گوسفند. ( منتهی الارب ). پشکل و سرگین. ( از اقرب الموارد ). || پلیدی شترمرغ و پرنده و پلیدی مردم. ( منتهی الارب ). ذرق و فضله طائر.( از اقرب الموارد ). || پیه کوهان. ( منتهی الارب ). شحم و پیه سنام. ( از اقرب الموارد ). || گناه. ( منتهی الارب ). جرم. ( اقرب الموارد ). || آن که سبب عیب و زشتی قوم باشد. ( منتهی الارب ). شخصی که «شَین » و زشتی قوم باشد. ( از اقرب الموارد ). گویند «فلان عرة أهله »، چنانکه قَذَر را برای مبالغه بکار برند. ( از اقرب الموارد ). || دختر خردسال. ( منتهی الارب ). جاریة. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

سخت گردیدن نیزه و جنبیدن و لرزیدن جنبیدن و لرزیدن و درخشیدن برق

جمله سازی با عرت

💡 همه درهای عرت باز و من در کنج تنهایی در من کی گشاید بخت اگر امروز نگشاید

💡 چون رسول خدا صلى الله عليه وآله را مرض موت دريافت، در اثناى مرض روزى دستعلى بن ابيطالب عليه السلام را گرفت و عده اى نيز همراه آن دو آمدند. حضرت بهسوى قبرستان بقيع رفت و به حاضران فرمود: من ماءمور شده ام براىاهل بقيع استغفار نمايم. مردم با وى آمدند با به كنار قبور رسيدند.حضرت بهاهل قبور فرمود: السلام عليك يا اهل القبور گوارا باد مردن براى شما ازوضعى كه مردم در آن هستند، فتنه ها مانند تكه هاى ظلمانى شب روىبياورند؛اول آنها مانند آخر آنهاست.آنگاه براىاهل بقيع به طور مفصل استغفار كرده و به على عليه السلام فرمود:جبرئيل قرآن را هر سال يك بار بر من عرضه مى كرد،امسال دوبار عرضه كرده است و اين فقط براى نزديك شدناجل من مى باشد. بعد فرمود: يا على من مخير شدم اين كه در دنيا بمانم و خزائن دنيا دراختيارم باشد و اهل بهشت باشم.من ملاقات خدا را در بهشت برگزيدم. چون از دنيا رفتم،مرا غسل بده و عرت مرا بپوشان، هر كس آن را ببيند كور مى شود. بعد به منزلشبرگشت و سه روز در تب شديد بود(737).

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
طولانی یعنی چه؟
طولانی یعنی چه؟
شهرت یعنی چه؟
شهرت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز