خورشید چهر

لغت نامه دهخدا

خورشیدچهر. [ خوَرْ / خُرْ چ ِ ] ( ص مرکب ) خوبروی. جمیل. آنکه چهره چون خورشیددارد. خورشیدچهره. خورشیدرخ. خورشیدرو:
بر او آفرین کرد مادر بمهر
که برخوردی ای ماه خورشیدچهر.فردوسی.ز شاه سرافراز و خورشیدچهر
مهست و بکامش گرایان سپهر.فردوسی.کشیدند با لشکر چون سپهر
همه نامداران خورشیدچهر.فردوسی.همانگه گمان برد دختر ز مهر
که این است جمشید خورشیدچهر.اسدی ( گرشاسبنامه ).

فرهنگ فارسی

خوبروی جمیل

جمله سازی با خورشید چهر

بدو گفت کای شاه خورشید چهر تو موسیل را چون نپرسی ز مهر
چنو خورشید چهر و ماه پیکر چنو بانو نژاد و شاه گوهر
یکی کودک آمدش خورشید چهر ز ناهید تابنده‌تر بر سپهر
صبحدمان ای بت خورشید چهر می خوری و خواب کنی، خیر هست
نشست از بر تخت خورشید چهر ز ناهید تابنده‌تر بر سپهر
بهشتم بیاراست خورشید چهر سپه را بکردار گردان سپهر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
میسترس یعنی چه؟
میسترس یعنی چه؟
بی عرزه یعنی چه؟
بی عرزه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز