خرق عادت

لغت نامه دهخدا

خرق عادت. [ خ َ ق ِ دَ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) معجزه. کارهایی کردن که در عادت تحققش امکان ندارد. || کرامات اولیاء. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

معجزه کارهایی کردن که در عادات تحققش امکان ندارد.

جمله سازی با خرق عادت

اين اعتراض از مليين مانند كليميت و مسيحيت و اسلام كه به موجب كتابهاى آسمانى خودشان، خرق عادت و معجزات پيغمبران خدا را قبول دارند، بسيار شگفت آور است.
هر خرق عادت کاولیا بر خلق عالم برملا ظاهر کنند آن را جدا از معجزات او مدان
و در اين جواب اين نكته بيان شده: كه از دعاى وى آنچه بر طبق جريان عادى و قانونطبيعت است مستجاب است، و خداوند در استجابت دعايش خرق عادت نميكند، و ظاهر حكم طبيعترا باطل نمى سازد.
کند طالع واژگون خرق عادت نظر کن ببین چه دانه چه بر درنگر تخم و حاصل عجایب نگر
كه معلوم است انهدام اساس دين را به دنبال دارد، چون دينى كه اساس آن بر پايهفطرت است، نمى تواند خرق عادت و خروج از سنت الهى جارى در وجود باشد، و سنتجاريه در عالم هستى غلبه و شكست را معلول اسباب عادى آن مى داند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سلیم یعنی چه؟
سلیم یعنی چه؟
تعداد یعنی چه؟
تعداد یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز