لغت نامه دهخدا خجسته همای. [ خ ُ ج َت َ / ت ِ هَُ ] ( اِ مرکب ) همای خجسته. همای مبارک. همای با میمنت. کنایه از خوش یمن. خوش قدم: ز ایران بیامد خجسته همای خود و نامداران پاکیزه رای.فردوسی.
جمله سازی با خجسته همای اگر تو نیستی از هر شهی همایون تر نشان رایت تو نیستی خجسته همای تو آن خجسته همای بلند پروازی که در هوای تو پر می زند کبوتر دل