لغت نامه دهخدا
برشاه. [ب َ ] ( اِخ ) دهی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد. سکنه آن 130 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
برشاه. [ب َ ] ( اِخ ) دهی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد. سکنه آن 130 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
دهی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد.
💡 برفت و بکرد آنچه فرموده بود بیامد دمان تا برشاه زود
💡 تاريخ سراغ ندارد اينجور نهضتى كه الان در ايران هست تاريخ ايران تا حالا سراغندارد اينجور نهضتى كه تمام ايران تمام بايستند، بچه اينقدرى بگويد كه مرگبرشاه، پيرمردش هم بگويد مرگ برشاه، همچو نهضتى ما نداشتيم در ايران
💡 چو لختی برشاه پوزش نمود بدو گفت بعد ازسلام و درود:
💡 بدین سان که گفتم بیاراست نرد برشاه شد یک به یک یاد کرد
💡 والا منشی که پشت او هست اله برشاه جهان عزیز و بر حاجب شاه