از نو

لغت نامه دهخدا

از نو. [ اَ ن َ / نُو ] ( ق مرکب ) از سر. دوباره. مجدداً. بار دیگر. باز.

فرهنگ فارسی

دوباره

فرهنگستان زبان و ادب

{redo} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکی از گزینه های نوار گزینه که باعث تکرار آخرین فرمان اجراشده می شود

جمله سازی با از نو

💡 عشقِ پیرانه‌سرم انگیخته در دل نشاط بر هوا گسترده‌ام از نو سلیمان‌وَش نشاط

💡 دست قدرت‌گوبی اندر آستین شاه بود کاستین برچید و از نو خلق عالم‌ کرد باز

💡 مرکز بهداشتی درمانی خاتم الانبیا رمکان در سال ۱۴۱۱ هجری قمری توسط علامه شیخ الاسلام محمد علی خالدی (سلطان العلماء) تأسیس شده‌است، این مرکز شامل زایشگاه، آزمایشگاه، داروخانه، پزشک عمومی، دندانپزشک و همچنین امکاناتی از قبیل آمبولانس می‌باشد. ساختمان این مرکز بهداشتی درمانی پس از زلزله ۱۳۸۴در قسمت دیگری از محوطه با کمک خیرین از نو بنا گردید.

💡 بدان مَثَل که شب آبستن است روز از نو ستاره می‌شِمُرَم تا که شب چه زاید باز

💡 که توسط سلول به عنوان هسته‌های سلولی جدید معرفی شده‌اند را در چرخه‌ای از نو پدیدآورد.

💡 بنا به روایات زرتشتی در زمان بلاش، متون کهن اوستایی از نو گردآوری شد و نام یونانی شدهٔ شهرها نیز دوباره نام ایرانی خود را بازیافت.