اشاوه

لغت نامه دهخدا

اشاوه. [ اَ وِه ْ ] ( ع اِ ) ج ِ شاة. ( منتهی الارب ). || ج ِ شی ( نادراً ).

فرهنگ فارسی

جمع شاه

جمله سازی با اشاوه

دره‌های واخان، شغنان، اشاوه، منجان، جرم، درواز، درایم، کشم، ارسج، حنجاب، فرخار، دره اشکمش، خوست فرنگ، سمندان اندراب، خنجان، دوآب، سراب، تاله برفک می‌باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
باوانم
باوانم
ضمیمه
ضمیمه
محتمل
محتمل
نجات
نجات