لغت نامه دهخدا
( آبنوسی ) آبنوسی. ( ص نسبی ) از آبنوس. برنگ آبنوس. سیاه. تیره. اغبر. و آبنوسی شاخ را بمعنی سورنای و شهنای آورده اند:
آن آبنوسی شاخ بین مار شکم سوراخ بین
افسونگر گستاخ بین لب بر لب یار آمده.خاقانی.
( آبنوسی ) آبنوسی. ( ص نسبی ) از آبنوس. برنگ آبنوس. سیاه. تیره. اغبر. و آبنوسی شاخ را بمعنی سورنای و شهنای آورده اند:
آن آبنوسی شاخ بین مار شکم سوراخ بین
افسونگر گستاخ بین لب بر لب یار آمده.خاقانی.
( آبنوسی ) ( صفت ) ۱- از آبنوس ساخته از آبنوس. ۲ - برنگ آبنوس سیاه اغبر.
از آبنوس برنگ آبنوس
💡 عکس خالت هست در لوح بیاض دیده ام خوش نماتر ز ابنوسی کان بود پیوند عاج