نام گرفته

نام‌گرفته از ترکیب نام و گرفته پدید آمده و به صورت صفت مفعولی به کار می‌رود. این واژه در متون کهن فارسی، به‌ویژه در متونی مانند تاریخ بیهقی، دیده می‌شود و به معنی کسی یا چیزی است که شهرت یافته و نزد همگان شناخته‌شده است. برابرهای دیگر این واژه در زبان فارسی، واژگانی چون نامی، نامور، سرشناس و مشهور هستند که همگی بر بلندآوازه بودن و شناخته‌شدن در میان مردم دلالت دارند.

در متون ادبی و تاریخی، از این واژه برای توصیف افرادی استفاده می‌شده که به دلیلی، خواه فضیلت اخلاقی، هنر، دانش یا شجاعت، آوازه‌ای فراتر از محدودۀ خود یافته‌اند. برای نمونه، در تاریخ بیهقی آمده است: گفتند مردی نام‌گرفته است که نشان می‌دهد آن مرد به مرحله‌ای از شناخته‌شدن رسیده که همگان از او سخن می‌گویند و او را می‌شناسند. کاربرد این واژه در زبان معیار امروز کمتر رایج است و بیشتر در متون ادبی یا پژوهش‌های تاریخی دیده می‌شود؛ با این حال، درک معنای آن برای فهم دقیق متون کلاسیک فارسی ضروری است. حفظ و توجه به چنین واژه‌هایی، غنای زبان فارسی و پیوند با پیشینۀ ادبی آن را استحکام می‌بخشد.

لغت نامه دهخدا

نام گرفته. [ گ ِ رِ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) مشهور. نامی. معروف. نامور. سرشناس: گفتند مردی نام گرفته است. ( تاریخ بیهقی ص 412 ).

فرهنگ فارسی

مشهورمعروف: [ گفتند مردی نام گرفته است ]

جمله سازی با نام گرفته

دونفر از آنها زنده می‌مانند ولی گردن هایشان بر می‌گردد، یکی به سمت سفیانی می‌رود و دیگری به سمت یاران مهدی موعود، اولی که نذیر نام دارد خبر شکست به سفیانی می‌دهد و دومی که بشیر نام گرفته خبر پیروزی را به سپاه امام شیعیان می‌دهد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت فال آرزو فال آرزو فال چوب فال چوب