لوکیوس

لغت نامه دهخدا

لوکیوس. ( اِخ ) یکی ازمنسوبان پولس است. ( رساله رومیان 16:21 ) و در تقلید وارد است که او اسقف کنخریا و دور نیست که همان خود لوکیوس 2 باشد که شخصی قیروانی و یکی از معلمین انطاکیه بود ( اعمال رسولان 13:1 ). ( قاموس کتاب مقدس ).

جمله سازی با لوکیوس

برطبق گفتهٔ استرابون، اکوئیان پیش از تأسیس شهر روم (محققاً در ۷۵۳ ق. م) وجود داشته‌اند. نخستین بار، تیتوس لیویوس، مؤلف کتاب از پیدایش روم، به ایشان به‌عنوان یک ملت اشاره کرد که رومیان اصول و تشریفات اعلان جنگ را از آنان اقتباس کردند. لیویوس همچنین می‌افزاید که لوکیوس تارکوئینیوس متکبر، آخرین پادشاه روم، با اکوئیان صلح کرد.
وی فرزند لوکیوس تارکوئینیوس متکبر و تولیای جوان‌تر بود و برادرانش آرونس و سکستوس بودند. تیتوس لیویوس و فابیوس پیکتور (نخستین مؤرخ رومی) او را بزرگ‌ترین فرزند خانواده، و دیونوسیوس هالیکارناسی او را فرزند دوم یا سوم می‌دانند.
به محض آنکه این اخبار به روم رسیدند، سنا علیه مهرداد ششم اعلان جنگ داد، هرچند که در روم میان دو جناح سیاسی اصلی جمهوری (اپتیمات‌ها و پوپولارها) شکاف‌های بزرگی وجود داشت و جنگ اجتماعی نیز به پایان نرسیده بود. اینچنین بود که فرمان داده شد یکی از کنسولهای آن سال، به حکومت استان آسیا گماشته شود، و این مأموریت نصیب کسی نشد جز لوکیوس کورنلیوس سولا.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال رابطه فال رابطه فال کارت فال کارت فال قهوه فال قهوه