پراور

لغت نامه دهخدا

( پرآور ) پرآور. [ پ َ وَ ] ( نف مرکب ) دارای پر. تیزپر. و تیزرو و پرنده. ( برهان ):
گهی با چراگر چراگر شدی
گهی با پرنده پرآور شدی.خواجو ( همای و همایون ).

فرهنگ معین

( پرآور ) (پِ وَ ) (ص فا. ) ۱ - تیزپر، تیزرو. ۲ - پرنده.

فرهنگ عمید

۱. پرنده.
۲. دارای پر.
۳. تیزپَر، تیزرو: گهی با چراگر چراگر شدی / گهی با پراور پراور شدی (خواجو: مجمع الفرس: پراور ).

فرهنگ فارسی

( پر آور ) ( اسم ) ۱- تیزپر تیزرو. ۲- پرنده.

جمله سازی با پراور

دن بهات در لهستان از پدر و مادری که شهروند فلسطین تحت قیمومیت بودند متولد شد. خانوادهٔ او در سال ۱۹۳۹م. به تل آویو نقل مکان کردند و در سال ۱۹۴۸م. شهروند اسرائیل شدند او از سال ۱۹۵۶م. تا ۱۹۵۸م. در ارتش اسرائیل خدمت کرد، و در سال ۱۹۶۴م. مدرک لیسانس باستان‌شناسی و تاریخ یهود را از دانشگاه عبری اورشلیم اخذ کرد. در سال ۱۹۷۸م. مدرک کارشناسی‌ارشد خود را دریافت کرد، و در سال ۱۹۹۰م. موفق به دریافت مدرک دکترا از دانشگاه عبری اورشلیم شد، موضوع رسالهٔ دکترای او «توپوگرافی و توپونیومی اورشلیم صلیبی" و استاد راهنمای او جاشوا پراور بود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
هیت یعنی چه؟
هیت یعنی چه؟
اسرار کردن یعنی چه؟
اسرار کردن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز