لغت نامه دهخدا
مشرکی. [ م ُ رِ ] ( ع ص ) کافر. ( منتهی الارب ). کافر. مشرک. ملحد. بت پرست. و رجوع به مشرک شود. || نعل شراک قرارداده شده. ( از اقرب الموارد ).
مشرکی. [ م ُ رِ ] ( ع ص ) کافر. ( منتهی الارب ). کافر. مشرک. ملحد. بت پرست. و رجوع به مشرک شود. || نعل شراک قرارداده شده. ( از اقرب الموارد ).
کافر
💡 دهید انصاف ای نازیرکی چند ! که چون مؤمن نمودم مشرکی چند؟
💡 کافری بگداخت بر داغ صغیرش مشرکی بشکست برمرگ جوانش
💡 کتاب مشرکی در خانواده پیامبر به رابطه زینب و ابوالعاص میپردازد.
💡 با چنین ذکری خداوند کریم گر گذارد مشرکی را در جحیم
💡 زانک تا با جان و بادل هم بری مشرکی وز مشرکان غافلتری