ونه

وَنَه واژه‌ای است با تلفظ «وَنَ / وَنِ» که در فرهنگ‌های لغت به‌عنوان اسم شناخته می‌شود. این واژه به نوعی ساز از خانواده‌ی سازهای زهی اشاره دارد و در برخی منابع به‌عنوان گونه‌ای سنج، عود یا مزمر (ساز بادی) معرفی شده است. فیروزآبادی در فرهنگ خود به این معنا اشاره کرده و برای آگاهی بیشتر به مدخل وَنَج ارجاع داده است. همچنین وَنَه نام روستایی در نَسَف (منطقه‌ای در آسیای میانه) است که در کتاب معجم‌البلدان از آن یاد شده است. اهالی این روستا با نسبت وَنَجی خوانده می‌شوند و این عنوان برای شناسایی افراد منتسب به آن دیار به کار می‌رود. در مجموع، این واژه در دو حوزه‌ی متفاوت کاربرد دارد: یکی در حوزه‌ی موسیقی و سازهای مرتبط با آن، و دیگری در حوزه‌ی جغرافیایی و اشاره به یک منطقه‌ی مسکونی تاریخی. هر یک از این کاربردها در منابع معتبر زبان و جغرافیای تاریخی ثبت شده و نشان‌دهنده‌ی غنای زبان فارسی در ثبت مفاهیم گوناگون است.

لغت نامه دهخدا

ونه. [ وَ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) ونج. قسمی ساز از ذوی الاوتار، یا قسمی سنج یا عود یا مزمر. ( فیروزآبادی ). رجوع به ونج شود.
ونه. [ وَ ن َ ] ( اِخ ) قریه ای از نسف، و منسوب به آن را ونجی گویند. ( معجم البلدان ).

دانشنامه عمومی

ونه ( به فرانسوی: Vanne ) یک کمون در فرانسه است که در Canton of Dampierre - sur - Salon واقع شده است.
ونه ۹٫۷۲ کیلومترمربع مساحت و ۱۱۳ نفر جمعیت دارد.

جمله سازی با ونه

مرا تا بت پرستی گشته از عشق رخت آئین نه پروا دیگر از کفر است ونه اندیشه از دینم
شب دوشین به کنج حجره بودم با خیالی خوش نه در دل فکری از امروز ونه اندیشه از فردا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
با
با
رساله
رساله
ابوطاهر گناوه ای
ابوطاهر گناوه ای
اگزجره
اگزجره