فامر شهری است در نزدیکی فرخار و در اطراف آن بیابانی وجود دارد که آهوی مشک در آنجا زندگی میکند. این واژه در زبان فارسی به معنای فامیل یا سبک زندگی نیست و برای درک بهتر این واژه، نیاز به توضیحات بیشتری احساس میشود. اگر منظور شما از این واژه در واقع فام یا فامیل است، باید توجه داشته باشید که در جملات باید به درستی و با توجه به مفهوم به کار رود. همچنین، رعایت قواعد نحوی در ساختار جملات و استفاده از ضمائر مناسب اهمیت دارد. از نظر نگارشی، باید به تطابق فاعل و فعل در جملات توجه شود.
فامر
لغت نامه دهخدا
فامر. [ م ِ ] ( اِخ ) شهری است در حوالی فرخار، و نزدیک آن شهر بیابانی است که آهوی مشک در آن بیابان نافه اندازد. ( برهان ) ( اوبهی ):
رسد دو نسیم از لب مدح خوانش
به دریای بیر و بیابان فامر.قادری.( از یادداشت مؤلف ).صاحب آنندراج آن را فامره نیز ضبط کرده است، و این ضبط ظاهراً مأخوذ از نزهةالقلوب حمداﷲ مستوفی است. رجوع به نزهةالقلوب چ لیدن ج 3 ص 72 شود. صاحب برهان نیز فامره بمعنی فامر ضبط کرده است.
جملاتی از کلمه فامر
ربّ العالمین آیت فرستاد که: لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ. و قیل: حلف یمینا فحرّمها بها فامر بالکفّارة فی الیمین. و قیل: حرّمها علی نفسه من غیر یمین.