لغت نامه دهخدا
صت. [ ص َت ت ] ( ع مص ) بهم واکوفتن. ( تاج المصادر بیهقی ). راندن به قهر یا بدست زدن و کوفتن. || سخت بانگ کردن. || تهمت کردن کسی را بداهیة یا بسخن. || ( اِ ) گروه مردم. و منه الحدیث: قاموا صتین؛ ای جماعتین، و یروی صتیین. || بانگ سخت. ( منتهی الارب ).
صت. [ ص ِت ت ] ( ع ص، اِ ) ضدو ناهمتا. || گروه مردم. ( منتهی الارب ).