بیضه

کلمه بیضه در زبان فارسی به معنای غده‌های جنسی مردانه است که در تولید اسپرم و هورمون‌های جنسی مانند تستوسترون نقش دارند. بیضه‌ها به صورت جفت در کیسه‌ای به نام Scrotum قرار دارند و وظیفه اصلی آن‌ها تولید و ذخیره اسپرم و هورمون‌های جنسی است.

ساختار و عملکرد:

بیضه‌ها به شکل بیضی هستند و دارای بافت‌های مختلفی هستند که اسپرم و هورمون‌ها را تولید می‌کنند. این اندام‌ها در دوران بلوغ شروع به تولید اسپرم می‌کنند و هورمون‌های جنسی را ترشح می‌کنند که برای رشد و توسعه ویژگی‌های جنسی مردانه ضروری هستند.

موقعیت و بیماری‌ها:

آن‌ها در خارج از بدن و در یک کیسه قرار دارند تا دمای آن‌ها کمی پایین‌تر از دمای بدن باشد، که برای تولید اسپرم بهینه است. مشکلاتی مانند واریکوسل، کاهش تعداد اسپرم، و سرطان بیضه می‌توانند بر سلامت آن‌ها تأثیر بگذارند.

لغت نامه دهخدا

( بیضة ) بیضة. [ ب َ ض َ ] ( ع اِ ) تخم مرغ. ج، بیض، بیوض، بیضات. ( منتهی الارب ). یکی بیض. تخم پرنده و جز آن. ( از اقرب الموارد ). تخم مرغ. خاگ. مرغانه. چوزی. تخم ( از مرغ و مرد ). ( یادداشت مؤلف ).
- بیضةالدیک؛ تخم خروس، گویند بمعنی بیضةالعقر است چه تازیان را گمان این بود که خروس سالی یک مرتبه تخم میکند. و آن مثل گردید برای بخیلی که یک مرتبه احسان کند و دیگر تکرار ننماید و بشاربن برد در بیت زیر به همین مضمون اشاره کرده است:
قد زرتنی زورة فی الدهر واحدة
ثنی و لاتجعلیها بیضةالدیک.
رجوع به امثال میدانی ج 1 ص 96، ترکیب بیضةالعقر و ماده عقر در تاج العروس شود.
- بیضةالعقر؛ این مثل را در هرچه که نادر بود و عطیه وتحفه ای که یک بار اتفاق افتد از جایی که امید نداشته باشد و مانند آن استعمال کنند. ( از منتهی الارب ). ضرب المثلی است برای آنکه یک بار کار نیکی کند و دیگر آن را تکرار ننماید. ( از لسان العرب ).
- || بیضه ای که بدان دوشیزه را بیازمایند وقت دوشیزگی بردن. ( منتهی الارب ) ( از لسان العرب ). رجوع به عقر شود.
- || اول تخم ماکیان یاتخم پسین آن یا تخم خروس که در سال یک بار نهد. ( منتهی الارب ). یگانه تخمی که خروس گذارد. ( از لسان العرب ). رجوع به عقر شود.
- || آخرین اولاد. ( از اقرب الموارد ).
|| خایه. خصیة. ( منتهی الارب )( از اقرب الموارد ).
- بیضةالخصیة؛ ( لسان العرب ) خایه مرد. گند. جند. تثنیه آن بیضتین. ( یادداشت مؤلف ).
- بیضةالجنین؛ اصل او.( از لسان العرب ).
- بیضةالبلد ( از کنایات و اضدادست )؛ گاه برای مدح و گاه برای ذم بکار رود: هو بیضةالبلد؛ یگانه و مهتر شهر که به او روی آورند و نظر او خواهند و در شرف یگانه است: هوبیضةالبلد؛ یعنی تنها و مطرود و بی یار و یاور است.( از لسان العرب ). مهتر شهر که مردم بر وی گرد آیند و سخن او پذیرند و این مدح باشد ( از اضداد است ). ( ازمنتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). یگانه شهری. ( یادداشت مؤلف ). عاجز و منفرد و نامور فتکون مدحاً و ذماً. ( مهذب الاسماء ).
- || شخصی گمنام که نسبت او دانسته نباشد، و منه المثل: اذل من بیضةالبلد. ( از اقرب الموارد )؛ یعنی بمنزله تخمی است که شترمرغ دل از خیر و نفع آن کنده و آن را در بیابان رهانموده است. ( از لسان العرب ).
- || تخم شترمرغ و منه المثل: اذل من بیضةالبلد ( خوارتر از تخم شترمرغ )، چه شترمرغ تخم خویش را ترک کند و بدان بازگشت نکند و این ذم باشد.و نیز گویند اعز من بیضةالبلد؛ نیازی تر از تخم شترمرغ یعنی دیر بدست افتد و از اضداد است. ( منتهی الارب )( از یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

خایه، تخم، تخم مرغ، به معنی ساحت قوم ومیانه هرچیز
۱ - تخم مرغ. ۲ - خایه خصیه. ۳ - کلاهخود.
ماخوذ از بیضه تازی بمعنی خاگ و خای. حیوانات ٠

جملاتی از کلمه بیضه

در حین انزال، عضله صاف در دیواره‌های مجرای وابران دارای حرکت مشابه حرکات لوله گوارش است و اسپرم را از بیضه به پیشاب‌راه یا مجرای ادرار می‌کشاند.
از نخستم تن ز درد عشق غم فرسوده بود غنچه سانم دل درون بیضه خون آلوده بود
بهترین زمان برای ارکیدکتومی در ترنس‌های زن ۳ تا ۴ ماه پیش از عمل اصلی است. فاصله زیاد بین ارکیدکتومی و جراحی اصلی باعث تحلیل رفتن پوست بیضه و از دست دادن آن می‌شود این مورد به خصوص برای افرادی که مایل به جراحی پوستی هستند زیان‌آور است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال تک نیت فال تک نیت فال فنجان فال فنجان