کلمه ترفند در زبان فارسی به معنای حقه، تدبیر یا روش خاصی برای رسیدن به هدف است. این واژه به درستی به همین شکل نوشته میشود و نیازی به تغییر در فرم آن نیست. این واژه یک اسم است و معمولاً به عنوان اسم خاص یا عام در جملات به کار میرود. مانند سایر اسمها، باید به نکاتی مانند جمعبندی و صرف در جملات توجه داشته باشید. میتوانید از این کلمه در جملات به اشکال مختلف استفاده کنید، اما باید دقت کنید که در نوشتار به اشتباهات املایی دچار نشوید. این کلمه باید به صورت صحیح و بدون تغییر شکل تایپ شود.

ترفند
لغت نامه دهخدا
ترفند. [ ت َ ف َ ] ( اِ )محمد معین در حاشیه برهان آرد: از اوستایی ترپ، ترفیات ( دزدین، با تقلب سرقت کردن )، پهلوی ترفتینیتن ( به حیله ربودن )، هندی باستان ترپ -، تراپته ( انتقال یافتن، تغییر دادن )، قیاس کنید با تره پو ی یونانی، در فارسی ترب ( حیله و مکر ) - انتهی. دروغ و تزویرو مکر و حیله باشد. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تزویر و دروغ و مکر بود. ( فرهنگ جهانگیری ). تزویر و مکر و حیله و زرق. ( اوبهی ). دروغ. ( صحاح الفرس ). زرق. ( فرهنگ اسدی نخجوانی )
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. تزویر.
۳. دروغ.
۴. (صفت ) [قدیمی] بیهوده: با هنر او همه هنرها یافه / با سخن او همه سخن ها ترفند (فرخی: لغت نامه: ترفند ).
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱- بیهوده محال. ۲- ( اسم ) تزویر مکر حیله.
جملاتی از کلمه ترفند
بهیچ وعده او در نیوفتد تأخیر بهیچ لفظ وی اندر نیوفتد ترفند
سر به سر حکمت و مواعظ و پند بنده را پند و رند را ترفند
یکی مهره بازست گیتی که دیو ندارد بترفند او هیچ تیو